صدای برخورد پیکان تیر که پیاپی انداخته شود، مضطرب، عجول، برای مثال عاشقان را وقت شورش شپشپ و ابله مبین / کوه جودی عاجز آید پیش ایشان از ثبات (مولوی۲ - ۱۴۲)
صدای برخورد پیکان تیر که پیاپی انداخته شود، مضطرب، عجول، برای مِثال عاشقان را وقت شورش شپشپ و ابله مبین / کوه جودی عاجز آید پیش ایشان از ثبات (مولوی۲ - ۱۴۲)
حکایت صوت کفش راه رونده در گلابه. اسم صوت است و بیشتر در نتیجۀ فرورفتن آدمی در آب یا برهم زدن آن ایجاد میشود. (فرهنگ لغات عامیانه) ، حکایت صوت دست در غذاهای پر روغن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شلپ شلپ شود
حکایت صوت کفش راه رونده در گلابه. اسم صوت است و بیشتر در نتیجۀ فرورفتن آدمی در آب یا برهم زدن آن ایجاد میشود. (فرهنگ لغات عامیانه) ، حکایت صوت دست در غذاهای پر روغن. (یادداشت مؤلف). رجوع به شلپ شلپ شود
آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). صدایی که از شلوار و جامۀ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه رفتن یا دویدن بر زمین آبناک برآید. (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). شلپ شلپ، آواز کشیدن پاشنۀ کفش بر زمین در راه رفتن. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). چلیک چلیک. تلق تلق. تلیک تلیک.
آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). صدایی که از شلوار و جامۀ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه رفتن یا دویدن بر زمین آبناک برآید. (در اصطلاح اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). شلپ شلپ، آواز کشیدن پاشنۀ کفش بر زمین در راه رفتن. (لغت محلی شوشتر، نسخۀ خطی). چلیک چلیک. تلق تلق. تلیک تلیک.